نویسنده: موسی
هدف: تعلیم نقشه ای که خدای اسرائیلیان برای آنان به عنوان یک ملت داشت، از طریق پیش ‌زمینۀ تاریخ اولیه جهان و زندگی پاتریارک‌های آنها.
تاریخ: حدود ۱۴۴۶-۱۴۰۶ ق.م.


حقایق کلیدی

هرچند گناه، آن جهان بی‌عیبی که خدای اسرائیل آفریده بود را به تباهی کشید، اما رهایی از طریق قوم برگزیدۀ خدا می‌آمد. زندگی ابراهیم، اسحاق و یعقوب بینش‌های فراوانی نسبت به ماهیت عهدی که خدا با قوم خود بست و امید ایشان به آینده می‌بخشند. زندگی یوسف و برادرانش راه‌هایی که قوم خدا باید با یکدیگر و جهان ارتباط برقرار کنند را آشکار می‌کند.


نویسنده
از آنجایی که این کتاب بخشی از مجموعۀ کتب پنجگانۀ موسی (تورات) است، نویسندۀ آن را نمیتوان جدا از نویسندۀ خروج، لاویان، اعداد و تثنیه شمرد. شواهد مربوط به پیدایش خود نشانگر آنند که موسی مانند سایر کتب تورات، تحت الهام روح القدس مفاد اصلی کتاب را فراهم کرده و بنابراین می‌توان به درستی او را نویسندۀ کتاب خواند. بعدها ویرایش‌گرانی تحت الهام روح، کتاب را به روز کردند و ضمیمه‌هایی در قسمت‌های مختلف به آن اضافه کردند تا کتاب را به شکلی که امروز در دست ماست شکل دهند.

منطقی نیست که کتاب پیدایش را از شهادت عهد جدید مبنی بر اینکه موسی نویسندۀ تورات است، مستثنی کنیم. خداوند ما به طور مشخص فرمود: «موسی ختنه را به شما داد» (یوحنا ۷: ۲۲؛ همچنین ر.ک. اعمال ۱۵: ۱)، در حالی که ختنه رسم مذهبی است که انحصارا در پیدایش باب ۱۷ برقرار شد. جای تعجب نیست که بنیانگذار حکومت دینی اسرائیل، این شاهکار ادبی را نوشته باشد. آموزش عالی موسی در دربار مصر، عطایای روحانی استثنایی او، و خواندگی الاهیاش او را به‌طور بی نظیری واجد شرایط شکل‌دهی تورات میساخت.

بنیانگذار حکومت خدا بر اسرائیل برحسب ضرورت، پیشینۀ تاریخی آنان، معنای وجودی، تقدیر و همچنین قوانین حاکم بر اسرائیل را برای‌شان شرح می‌دهد. تقریبا هر اجتماع عمده سیاسی و/یا دینی در جهان باستان، داستانهایی را که معرف اصلیت آن بود، حفظ میکرد. به همین ترتیب، کتاب پیدایش مبانی الاهیاتی و اخلاقی تورات را ارائه می‌دهد: یعنی رابطۀ بی‌نظیر مبتنی بر عهدی که اسرائیل با خدا داشت (تثنیه ۹: ۵). علاوه بر این، از آنجایی که اساطیر مربوط به آفرینش برای ادیان بت پرست امری بنیادی محسوب می‌شد، به طور منطقی از بنیانگذار اسرائیل نیز انتظار می‌رفت تا در مقابل آنها، روایت آفرینش را ارائه دهد (به یادداشتهای پیدایش ۱: ۱-۲: ۳ نگاه کنید).

این چشم انداز مؤید شواهدی از قدمت پیدایش است. یازده باب اول کتاب در بسیاری از موارد هم راستا یا در تقابلی آگاهانه با اساطیر خاور نزدیک باستان نوشته شده است، اساطیری که پیش از زمان موسی وجود داشتند و او یقینا آنها را می‌دانست (مثال: هفت لوح آفرینش یا اِنوما اِلیش (Enuma Elish)، داستان آفرینش بابلی و یازدهمین لوح افسانۀ گیلگَمش – روایات  بینالنهرین از آفرینش و توفان). عنوان اِنوما اِلیش (Enuma Elish) معمولا فقط به نام اختصاری اِلیش نیز شناخته می‌شود. اسامی و آداب و رسوم در روایات پاتریارک‌ها (پیدایش ۱۲-۵۰) به دقت نمایانگر دوران زندگی آنهاست و نشان می‌دهد که نویسنده آنها را با استفاده از اسناد معتبر نوشته است.

متن لوحهای اِبلا (Ebla tablets، قرن بیست و چهار ق.م) به عابریوم (Ebrium) اشاره می‌کند که به احتمال قوی همان عابَر ۱۰: ۲۱ است. همچنین متون ماری (Mari texts، قرن هجده ق.م) به اسامی اَبراهام، یعقوب و اموریان در میان سایر نامها گواهی می‌دهد. عمل اعطای نخست‌زادگی (یعنی امتیازات اضافی بزرگترین پسر، پیدایش ۲۵: ۵-۶، ۳۲-۳۴) به طور گسترده در خاور نزدیک باستان رایج بود، و اسنادی از فروش ارث (پیدایش ۲۵: ۲۹-۳۴) در دوره‌های زمانی متفاوت در این منطقه موجود است. به فرزند خواندگی پذیرفتن یک غلام (پیدایش ۱۵: ۳) در یکی از نامههای لارسا (Larsa) در بابل عهد باستان دیده میشود، و به فرزندی پذیرفتن افرایم و منسی توسط پدربزرگ‌شان (پیدایش ۴۸: ۵) را شاید بتوان با به فرزندی پذیرفتن یکی از نوه‌های پسری در اوگاریت (Ugarit، قرن چهارده ق.م) مقایسه کرد.

هدیه دادن یک کنیز به عنوان جهیزیه و تقدیم وی به شوهر توسط همسر نازا (پیدایش ۱۶: ۱-۶ و یادداشتهای مربوطه؛ همچنین ر.ک. به پیدایش ۳۰: ۱-۳) در قانون حمورابی (Hammurapi Code، قرن هجده ق.م.) تصدیق شده است. در واقع، بعضی از رسوم دینی زمان پاتریارکها در دوران موسی دیگر رواج نداشت. آنها خدا را به نامهای باستانی مانند اِلعولام («خدای سرمدی» پیدایش ۲۱: ۳۳) و اِلشَدّای (پیدایش ۱۷: ۱) می‌پرستیدند. این اسامی دیگر در تورات تکرار نشده مگر در خروج ۶: ۳ که «خدای قادر مطلق» ترجمه شده (اعداد ۲۴: ۴ و اعداد ۲۴: ۱۶ تنها «قادر مطلق» یا شَدّای را به کار می‌برد). بر خلاف شریعت موسی و بدون سانسور راوی، یعقوب یک ستون سنگی بر پا کرد (پیدایش ۲۸: ۱۸-۲۲)، ابراهیم با خواهر ناتنی اش ازدواج کرد (پیدایش ۲۰: ۱۲)، و یعقوب دو خواهر را هم زمان به زنی گرفت (پیدایش ۲۹: ۱۵-۳۰؛ به ترتیب ر.ک. به تثنیه ۱۶: ۲۱-۲۲؛ لاویان ۱۸: ۹، ۱۸). به علاوه، ۲۷ نام از ۳۸ نامی که برای پاتریارکها و خانواده‌های‌شان به کار رفته، دیگر هرگز در کتابمقدس دیده نمی‌شوند. فقط در پیدایش است که حبرون، «ممری» خوانده می‌شود و فقط در کتاب پیدایش به فدّان اَرام اشاره شده است.

این جزئیات نشان می‌دهند که نه فقط موسی به منابع قدیمی تر متکی بوده، بلکه کتاب پیدایش در ابتدای تاریخ اسرائیل و در زمانی نگاشته شده است که نیازی به توجیه یا محکومیت این رسوم قدیمی تر وجود نداشت.

زمان و محل نگارش

با وجود شواهدی که پیدایش و مضامین آن را با موسی و دوران زندگی او مربوط می‌کنند، می‌توانیم به طور منطقی زمان نگارش مضمون و شکل اصلی کتاب را حدود ۱۴۰۰ ق.م. تخمین بزنیم. از آنجایی که داوود (حدود ۱۰۰۰ ق.م) داستان آفرینش (پیدایش باب ۱) را به شعر و موسیقی نوشت (مزمور ۸)، زمان نگارش پیدایش باب ۱ را می‌توان به جرات به هزارۀ دوم پیش از میلاد نسبت داد. هرچند کلمات مربوط به میانۀ هزارۀ دوم ق.م. معمولا در متن ظاهر می‌شوند (نگاه کنید به یادداشت «بزرگتر» در پیدایش ۲۵: ۲۳)، اما خوانندگان باید توجه داشته باشند که دستور زبان و اسامی اماکن (نگاه کنید به یادداشت «دان» در پیدایش ۱۴: ۱۴) در پیدایش نیز مانند سایر قسمتهای تورات، بعدها به روز شده اند. همچنین گویا فهرست پادشاهان در پیدایش ۳۶: ۳۱-۴۳ ضمیمهای بوده که به دوران پس از پادشاهی شائول مربوط می‌شود.

شواهد کافی برای تعیین محل دقیق نگارش کتاب پیدایش به دست موسی در دست نیست. شاید او آن را به عنوان فراخوانی برای نسل اول کسانی که از مصر خارج شدند، و یا به احتمال قویتر در رابطه با مابقی تورات و خطاب به نسل دوم خارج‌شدگان از مصر نوشته باشد که در دشتهای موآب خود را آمادۀ فتح کنعان می‌کردند.

مخاطبین اولیه

کتاب پیدایش به منظور تقویت اسرائیلیانی نوشته شد که با چالشهای چندجانبۀ جدایی از زمینۀ بندگی در مصر و حرکت به سوی فتح سرزمین وعده روبرو بودند. این داستانها مقدمهای از مسئولیت های پیش‌ روی قوم در روزگار موسی را عرضه می‌کنند. به عنوان مثال، پیدایش به وضوح بر آیین ختنه (پیدایش ۱۷: ۹-۱۴)، ممنوعیت خوردن عصب سیاتیک (عِرق‌النسا) (پیدایش ۳۲: ۳۲) و نگاه داشتن سبّت (پیدایش ۲: ۲-۳) تاکید دارد. مهم‌تر از آن، پیدایش به روایت شالوده های اسرائیل از ابتدای تاریخ بشر، و همچنین مقابلۀ میان پادشاهی خدا و پادشاهی مار میپردازد که قوم اسرائیل باید در این مقابله نقشی حیاتی ایفا می‌کرد. پیدایش داستان برگزیدگی اسرائیل برای عهد بی نظیر رابطه با خدای یگانه را شرح می‌دهد. بر اساس این عهد، نسلهای پاتریارکها تبدیل به قوم عظیمی در سرزمین وعده می‌شدند که غیریهودیان از طریق آنان برکت می‌یافتند.

هدف و نکات برجسته

پیرو رسم قدیمی نام گذاری کتابها از روی اولین کلمه/کلماتشان، عنوان عبری کتاب، برِشیت: «در ابتدا» است. براساس محتوای کتاب، عنوان یونانیاش جِنِسِئوس (geneseos، یا انگلیسی genesis) به معنی «پیدایش» است. هر دو عنوان از این نظر مناسب به نظر می‌رسند که کتاب دربارۀ سرمنشاء تاریخ مقدس است. مطالعۀ ساختار ادبی پیدایش روشنگر نکات برجستۀ زیر است. پیشدرآمد کتاب (پیدایش ۱: ۱-۲: ۳) توسط ابتدا و نتیجه گیری آن مشخص میشود: در متن عبری ترتیب چیدمان کلمات پیدایش ۱: ۱ در پیدایش ۲: ۱-۳ برعکس شده است. پس از پیش درآمد، پیدایش به ده قسمت تقسیم میشود که در ابتدای هر کدام، قاعده «این است پیدایش...» میآید. به دنبال این قاعده سرفصل، نسبنامۀ شخص مورد نظر و/یا داستانهایی از نوادگان سرشناس آن شخص آورده میشود.

سه «روایت» اول مربوط به تاریخ پیش از توفان هستند؛ هفت داستان آخر نیز در زمانهای پس از توفان اتفاق میافتند. سه روایت اول و سه روایت ابتدایی از هفت روایت بعدی، به موازات یکدیگر پیش میروند؛ از این نظر که شامل داستان هایی هستند دربارۀ توسعۀ بشریت در جهانِ زمانِ آفرینش از میان آب‌های خروشان ازلی، و آفرینش دوباره پس از توفان (روایات یک و چهار)؛ نسب نامۀ فرزندان رهایی بخش شیث و سام (روایات دو و پنج)؛ و داستان عقد عهدهای مهم با نوح و ابراهیم (روایات سه و شش). دو جفت داستان آخر نوادگان ابراهیم، تضاد میان نسل مردود او یعنی اسماعیل و عیسو (روایات هفت و نه)، با داستانهای نسل برگزیدهاش یعنی اسحاق و یعقوب (روایات هشت و ده) را به طور مبسوط شرح میدهد. کلید هر داستان معمولا در مکاشفۀ اولیۀ آن، مثلا در مکاشفۀ خدا به ابراهیم (پیدایش ۱۲: ۱-۳)، نشانۀ پیش از تولدِ دشمنی میان یعقوب و عیسو (پیدایش ۲۵: ۲۲-۲۳)، و رویاهای یوسف (پیدایش ۳۷: ۱-۱۱) میآید.

یک بخش انتقالی در خاتمۀ هر روایت وجود دارد (مثال: پیدایش ۴: ۲۵-۲۶؛ ۶: ۱-۸؛ ۹: ۱۸-۲۹؛ ۱۱: ۱۰-۲۶ ر.ک. به «مقدمه: رئوس مطالب»). بخش پایانیِ روایت آخر شامل حلقه هایی قوی است که آن را به خروج متصل میکند؛ در خاتمه یوسف از برادران خود قول میگیرد تا زمانی که خدا به یاری ایشان میآید تا به کنعان بازگردند، جسد مومیایی شدهاش را همراه با خود ببرند (پیدایش ۵۰: ۲۴-۲۵؛ خروج ۱۳: ۱۹). تمرکز کتاب بر ریشه اسرائیل، در برابر پیشپردهای که موارد تاثیرگذار بر جهان را مورد توجه قرار میدهد، خود را بیشتر نمایان می‌کند. به گفتۀ موسی، پیش از گزینش پاتریارکها (یا همان پدران اسرائیل؛ پیدایش ۱۲-۵۰) توسط خدا، بشریت به خاطر ضدیت با فرمان خدا (پیدایش ۲-۳) خود را از او جدا کرده بود. افراد بشر سقوط و تباهی خود را با ادیان رمزآلود، برادرکشی، و انتقامهای لجام گسیخته (مانند قائن در پیدایش باب ۴)؛ استبداد، چندهمسری و افکار شرارت بار دائمی (مانند پادشاهان شرور پیدایش ۶: ۱-۸)؛ و همچنین با برپایی پادشاهی خودشان علیه پادشاهی خدا (مانند برج ملعون بابل؛ پیدایش ۱۰: ۸-۱۲؛ ر.ک. به یادداشت پیدایش ۱۱: ۱-۹) اثبات کردند.

حکم خدا در مورد بشریت پابرجاست: «خیال دل انسان از طفولیت بد است» (پیدایش ۸: ۲۱). پدر معنوی بشریت سقوط کرده، یعنی شیطان حیله گر و بدطینت در پشت این تاریخ سیاه ایستاده است (پیدایش ۳).
درست به همان شکل مطمئن و معجزه آسایی که خدا با قدرت متعال خود آشفتگی تاریک و اسرارآمیز ابتدایی زمین (پیدایش ۱: ۲) را تبدیل به محیط زندگی پرشکوهی برای بشریت کرد و به آن استراحت بخشید (پیدایش ۱: ۳-۲: ۳)، به همان ترتیب خدا با قدرت متعال خویش، قوم عهد خود را در مسیح برگزید تا بر شیطان غلبه کنند (پیدایش ۳: ۱۵) و جهان فاسد و فریب خورده را برکت دهند (پیدایش ۱۲: ۱-۳). او بدون هیچ پیش شرطی پاتریارکها یعنی ابراهیم، اسحاق و یعقوب را برگزید، و به آنها وعده داد تا نسلهای برگزیدۀ آنان را قومی گردانَد که اقبال برکت دادن زمین را داشته باشند.

این وعده شامل یک نسل، سرزمین و پادشاهی جاودانی بود (پیدایش ۱۲: ۱-۳، ۷؛ ۱۳: ۱۴-۱۷؛ ۱۷: ۱-۸؛ ۲۶: ۲-۶؛ ۲۸: ۱۰-۱۵). پیش از اینکه یعقوب متولد شود و مجالی برای انجام کارهای خوب یا بد داشته باشد، خدا او را به جای برادر دوقلویش، عیسو، برگزید (پیدایش ۲۵: ۲۱-۲۳). خدا حتی خطاهای شرم آور یهودا علیه تامار، و همچنین نیرنگ بی محابای تامار را برای پیشبرد سلسلۀ مسیحایی به کار گرفت (پیدایش ۳۸). پادشاه آسمانی فرمانروایی پرجلال خود را با حفاظت معجزه آسای ماتریارکها (مادران قوم) در حرمسراهای بت پرستان (پیدایش ۱۲: ۱۰-۲۰؛ ۲۰: ۱-۱۸) و باز کردن رحم های نازای ایشان (پیدایش ۱۷: ۱۵-۲۲؛ ۱۸: ۱-۱۵؛ ۲۱: ۱-۷؛ ۲۵: ۲۱؛ ۲۹: ۳۱؛ ۳۰: ۲۲) به نمایش گذاشت.

او رسوم عادی انسانی را بارها و بارها با برگزیدن کوچکتر به عوض بزرگتر، برای تصاحب میراث برکت (ر.ک. به یادداشت پیدایش ۲۵: ۲۳) باطل کرد. پیشگویی های بی پروا و نمونه های متمایز کتاب همگی گواهان تمام عیاری هستند که نشان میدهند، خدا تاریخ را هدایت میکند. به عنوان مثال، نوح پیشگویی کرد که سام، کنعان را مقهور خواهد ساخت (پیدایش ۹: ۲۴-۲۶)، و زمانی که خدا ابراهیم و سارا را با ثروت و شوکت از استبداد مصر رهایی بخشید، ابراهیم دربارۀ خروج عظیم قوم به رهبری موسی پیشگویی کرد (ر.ک. به یادداشت پیدایش ۱۲: ۱۰-۲۰).

خدا دل برگزیدگانش را به اعتماد به وعدهها، و اطاعت از فرامین خود متمایل می‌کرد. ابراهیم به جای نومیدی، بر وعدۀ خدا مبنی بر برکت یافتنش با فرزندان بیشمار ایستاد، و راوی پیدایش میگوید که خدا ایمان وی را معادل نگاهداشتن فرامین خود محسوب کرد (پیدایش ۱۵: ۶). ابراهیم با اطمینان به تحقق وعدههای خدا، حقوق خود را در زمین وعده واگذار کرد (پیدایش ۱۳)، و بعدها یعقوب (که پس از آن اسرائیل خوانده شد) با توکل به خدا (پیدایش ۳۲: ۹-۱۲) به طور نمادین حق نخستزادگی را به عیسو برگرداند (پیدایش باب ۳۳). در ابتدای داستان یوسف، یهودا یوسف را به بردگی فروخت (پیدایش ۳۷: ۲۶-۲۷)، اما در انتها، همان فروشندۀ برده حاضر شد به عوض برادرش برده و غلام شود (پیدایش ۴۴: ۳۳-۳۴). یوسف با خیال راحت از این حقیقت که نقشۀ متعال خدا، گناهان فجیعی مانند اقدام به قتل و به بردگی فروختن خود توسط برادرانش را نیز در بر داشت، آنها را بدون هیچ چشم داشتی بخشید (پیدایش ۴۵: ۴-۸؛ ۵۰: ۲۴).

باید اقرار کرد که مشکلات معدودی در تفسیر کتاب پیدایش وجود دارد. میان کتاب پیدایش و دانش امروزی تنش‌هایی هست. کتاب پیدایش آفرینندۀ جهان و دلیل آفرینش را مدّ نظر دارد. دانش ما نمی‌تواند به این پرسشها پاسخی بدهد! از آنجایی که دانشمندان غیرمسیحی از آفرینش جهان به واسطۀ گفتن یک کلام، راضی نمی‌شوند، می‌کوشند تا به روشهای متغیر و متفاوتی توضیح دهند که جهان هستی چگونه به وجود آمده است. اما باید به خاطر بسپاریم که خدا، خدای تمامی علم و دانش حقیقی است و بنابرین دانش حقیقی همواره در توافق با تفسیر صحیح از کلام تغییرناپذیر خدا خواهد بود.

سوالات و شبهه‌هایی نیز در مورد نویسندۀ پیدایش مطرح شده است. در سدۀ گذشته، دانشمندان مدعی بودند که این کتاب از اسناد متضادی تشکیل شده که نویسندگان متفاوتی آنها را تدوین کرده اند و معمولا به قرار زیر معرفی می‌شوند:

J – معرف نویسنده یا نویسندگانی که خدا را یهوه (Jahweh) ، «خداوند» می‌خوانند.
E – معرف نویسنده یا نویسندگانی که خدا را اِلوهیم (Elohim) ، «خدا» می‌خوانند.
P – معرف نویسنده یا نویسندگانی که دلمشغولیشان امور مربوط به کهانت (Priestly matters) بود.
D – معرف نویسنده یا نویسندگان کتاب تثنیه (Deuteronomy).

هرچند رویکرد JEPD، که معمولا به عنوان فرضیۀ مبتنی بر اسناد خوانده می شود، همچنان به طور گسترده مورد اقبال است، اما تعداد اندکی بر این باورند که می‌توان با استفاده از این اسناد، تاریخ دین اسرائیل را دوباره از نو ساخت، زیرا همۀ این منابع فرضی حاوی مطالبی هستند که در ابتدا و انتهای کتاب آمده است. مطمئنا اسناد زیادی در خاور نزدیک باستان، با ترکیب منابع مکتوب اولیه تدوین شده‌اند، و شخص موسی نیز احتمالا از آنها استفاده کرده است (به مبحث «نویسنده» مراجعه کنید)، اما هیچ نقدی نتوانسته با موفقیت نشان دهد که موسی نمیتوانسته شخصا نگارنده یا نویسندهای با این چهار رویکرد (JEPD) باشد. علاوه بر این، بسیاری از دانشمندان امروزی ضوابطی را که برای تعیین این منابع به کار می‌رود زیر سوال می‌برند و در عوض بر یکپارچگی متن حاضر تاکید دارند. به عنوان مثال، داستان توفان، که بر اساس فرضیۀ مبتنی بر اسناد، نمونه و مرجع موثقی از ترکیب اسناد بوده است، اکنون به تصدیق دانشمندان یکپارچگی قابل ملاحظه ای دارد (ر.ک. به یادداشت پیدایش ۶: ۹-۹: ۲۹). نگاه کنید به مبحث «مقدمه‌ای بر کتب پنجگانۀ موسی (تورات)».

مسیح در پیدایش

آنچه در پیدایش آغاز شد، در مسیح به پایان رسیده است. شجره نامه‌ای که در پیدایش باب ۵ آغاز شد و در پیدایش باب ۱۱ پیشتر رفت، با تولد عیسای مسیح تکمیل شد (متی باب ۱؛ لوقا ۳: ۲۳-۳۸). او جوهرۀ اصلی نسلی است که به ابراهیم وعده داده شد (پیدایش ۱۷: ۱۵-۱۶؛ غلاطیان ۳: ۱۶). برگزیدگان در او مبارک هستند زیرا فقط او به واسطۀ اطاعت فعالانه اش توانست ملزومات شریعت را برآورده سازد و حاضر شد از حق برابری خود با خدا بگذرد و به جای ایشان بمیرد. همۀ کسانی که در او تعمید می‌یابند، نسل ابراهیم هستند (غلاطیان ۳: ۲۶-۲۹). پیشگویی های بی پروا و نمونه های متمایز در کتاب پیدایش نشان می‌دهند که خدا تاریخی را می‌نگاشت که باید در عیسی تکمیل میشد. در ابتدای نبوتهای کتاب مقدسی، نوح پیشگویی کرد که نسل یافث به واسطۀ نسل سام نجات خواهد یافت (پیدایش ۹: ۲۷)، و این نبوت در عهد جدید به انجام رسید (رومیان ۱۱؛ ر.ک. به یادداشت پیدایش ۹: ۲۷). خود خدا اعلام کرد که نسل زن، شیطان را نابود خواهد کرد (پیدایش ۳: ۱۵). آن فرزند مورد نظر مسیح و کلیسای اوست (رومیان ۱۶: ۲۰). هدیه یک عروس به آدم، نشانهای اولیه از هدیه کلیسا به مسیح بود (پیدایش ۲: ۱۸-۲۵؛ افسسیان ۵: ۲۲-۳۲)؛ کهانت ملکیصدق مانند کهانت پسر خداست (پیدایش ۱۴: ۱۸-۲۰؛ عبرانیان ۷). بهشت از دست رفتۀ آدم اول توسط آدم آخر (مسیح) احیا میشود. این تاریخ مقدس که به طرز شگفت انگیزی یکپارچه است، گواهی میدهد که تمرکز کتاب پیدایش نهایتا بر مسیح است.

#نداگر