پرسش شمارۀ 15 در کتاب «پرسش و پاسخ مبسوط وست مینستر» که در سال 1647 منتشر شد، می‌پُرسد:  کار خلقت چیست؟ به پاسخی که این کتاب می‌دهد گوش کنید:

کار خلقت عملی است که به واسطۀ آن خدا در آغاز با کلمه قدرت خود و برای خود، جهان و هر آنچه را که در آن است در عرض شش روز از نیستی به هستی آورد و همه بسیار نیکو بود.

پاسخی که کتاب پرسش و پاسخ ارائه می‌دهد، کار خدا را در آفرینش عمدتا با خلقت آغازین جهان یکی می‌داند. اما معمولا، ارجاعات کتاب‌مقدسیِ این پاسخ، تایید می‌کنند که آفرینش، خلقت چیزهای نو مانند خلقت انسان‌ها را نیز شامل می‌شود که به طور مداوم ادامه دارد. 
در درس پیشین گفتیم که اعتقادنامۀ رسولان، کار خلقت را به پدر نسبت می‌دهد. و این کاملا صحیح است که پدر آغازگر آفرینش بود. اما کلام خدا روشن می‌کند که پسر و روح‌القدس نیز در این کار دخیل بودند. برای نمونه، اول قرنتیان ۸: ۶ می‌گوید که خلقت از پدر و به واسطۀ پسر حاصل شد. و الاهیدانان عموما توافق داشته‌اند که روح‌القدس، آن شخصِ تثلیث بود که عمل خلقت را مطابق طرح پدر و به واسطۀ پسر انجام داد.
در طول تاریخ، الاهیدانان از باب اول کتاب پیدایش استفاده کرده‌اند تا عمل آفرینندگی اولیه روح‌القدس را نشان دهند. این باب شرح می‌دهد که چطور خدا جهان و تمامی ساکنان آن را با ”کلام قدرت خود“ به وجود آورد. به چگونگی شروع این گزارش در پیدایش ۱: ۱-۲ توجه کنید.

در آغاز، خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید. زمین بی‌شکل و خالی بود، و تاریکی بر روی ژرفا؛ و روح خدا سطح آب‌ها را فرو گرفت (پیدایش 1: 1-2).  

 عهد عتیق روح‌القدس را به عنوان یک شخص مجزا در الوهیت مشخص نمی‌کند. با این حال، عهد عتیق نشان می‌دهد که خدا توسط روح خود جهان را آفرید. و در نور مکاشفه عهد جدید در مورد روح خدا، منطقی است که کارهای خلقت را کار روح‌القدس بدانیم.
پیدایش باب 1 می‌گوید که در طی خلقت، روح‌القدس «سطح آب‌ها را فرو گرفت.» واژۀ عبری רחף  (تلفظ می شود، رَخَف / rachaph) که «فرو گرفتن» ترجمه شده، تنها یک جای دیگر در تورات استفاده شده است. در تثنیه ۳۲: ۱۱، موسی از استعارۀ یک عقاب که در حال مراقبت از جوجه‌هایش است، برای توصیف رابطۀ خدا با اسرائیل استفاده می‌کند. در این آیه از واژۀ رَخَف استفاده شده است تا ایدۀ پرندۀ قدرتمندی را مطرح کند که از جوجه‌هایش مراقبت کرده و آنها را تغذیه می‌کند. بنابراین، هنگامی که می‌خوانیم روح خدا سطح آب‌های خلقت را فرو گرفت، منظور این است که روح به مانند والدی بود که بر طبق کلمۀ خدا به آفرینش شکل بخشید و آن را پرورش داد.
جان اُوِن، نویسنده و الاهیدان پیوریتن که بین سال‌های 1616-1683 زندگی می‌کرد، در اثر خود تحت عنوان «مباحثه‌ای در باب روح‌القدس» در مورد قدرت آفرینندگی روح‌القدس صحبت می‌کند. در فصل 4 از کتاب اولِ این اثر، او عملکرد روح‌القدس در اولین باب کتاب پیدایش را اینگونه شرح می‌دهد:

بدون او چیزی وجود نداشت جز دریایی مُرده و ژرفنایی مغشوش که ظلمت بر روی آن بود و قدرت هیچگونه بارآوری نداشت. اما با حرکت روح خدا بر روی آن، اصول تشکیل‌دهندۀ تمامی انواع، گونه‌ها و اشکال چیزها - که در واقع زینت آفرینش‌اند - از روح خدا اثر پذیرفتند.

اگرچه زبان این کتاب تا حدی غیر مصطلح است، منظور اُوِن این است که قبل از اینکه روح‌القدس آفرینش را شکل دهد، تنها چیزی که وجود داشت آب‌های بی‌نظم و عاری از حیات بود. اما وقتی که روح شروع به حرکت کرد، نظم و زندگی به وجود آورد.
همانطور که در پیدایش ۱: ۱-۲ مشاهده کردیم، قبل از کار روح‌القدس، خلقت «بی‌شکل و خالی» بود که تصویری از تاریکی و هرج و مرج است. هیچ نوری، هیچ مفهومی از نظم یا شکل، هیچ گیاهی و هیچ جانداری وجود نداشت. اما همانطور که در پیدایش ۱: ۳-۳۱ می‌خوانیم، روح خدا همۀ آنها را تغییر داد. در سه روز اول، او به بی‌شکلی آفرینش رسیدگی کرد. او در روز اول نور را آفرید، و نیز قلمروهای روز و شب را مشخص کرد. در روز دوم او گستره‌ای را آفرید که باعث تقسیم آبها شد. ما معمولا این گستره را جَو یا آسمان می‌نامیم که ابرهای بارور را از جهانِ زیرین جدا می‌کند. در روز سوم او آب‌ها را به نحوی گرد هم آورد که خشکی و گیاهانی که بر زمین می‌رویند، به وجود آمد. در طول سه روز اول، او با نظام بخشیدن به روز و شب، آسمان‌ها و آب‌ها، زمین خشک و گیاهان، محدوده‌های جهان آفرینش را مشخص کرد. 
در طول سه روز بعدی – یعنی روزهای چهارم تا ششم هفتۀ خلقت – روح خدا در مورد خالی بودن آفرینش وارد عمل شد. و او این کار را با پُر کردن حوزه‌های مختلفی که قبلا آفریده بود، انجام داد. در روز چهارم، او خورشید، ماه و ستارگان را جهت پُر کردن قلمرو روز و شب که در روز اول خلق کرده بود، آفرید. در روز پنجم، او موجودات دریا و پرندگان را آفرید، و حیطه‌های آسمان و دریا را که در روز دوم خلق کرده بود، پُر کرد. و در روز ششم، او انسان و حیوانات زمین را جهت پُرکردن حیطۀ خشکی که در روز سوم خلق کرده بود، آفرید.
علاوه بر پیدایش باب 1، چندین قسمت دیگر کتاب‌مقدس نیز، عمل آفریننده خدا را به روح او نسبت داده‌اند. برای نمونه، اشعیا ۴۰: ۱۲-۱۳، نقش روح را در شکل دادن آفرینش اینگونه شرح می‌دهد:

کیست که آب‌ها را به کف دست خود پیموده، و آسمان‌ها را به وجب اندازه گرفته باشد؟ کیست که غبار زمین را در پیمانه گنجانیده، و کوه‌ها را به قَپّان و تپه‌ها را به ترازو وزن کرده باشد؟ کیست که روح خداوند را هدایت کرده، و یا چون مشاورش به او تعلیم داده باشد؟ (اشعیا 40: 12-13).

البته پاسخ ضمنی این است: «هیچکس». روح خدا به تنهایی تمامی این کارها را انجام داده است. و مزمور 104: ۲۴-۳۰ دربارۀ کار روح در آکندن جهان آفرینش از موجودات زنده اینگونه صحبت می‌کند:

ای خداوند، کارهای تو چه بسیار است! آنها را جملگی به حکمت خویش به عمل آورده‌ای! زمین از مخلوقات تو آکنده است! و دریا نیز، در آنجا، وسیع و پهناور، مملو است از جُنبندگان بی‌شمار، از جانداران بزرگ و کوچک!... چون روح ایشان را قبض می‌کنی، می‌میرند و به خاک باز می‌گردند! چون روح خود را می‌فرستی، آفریده می‌شوند، و روی زمین را تازه می‌سازی! (مزمور 104: 24-30).

این آیات به آفرینش چیزهایی مانند آب‌ها، گیاهان و جانداران اشاره دارد. و این عمل به روح‌القدس نسبت داده شده است. کشیش مایک آزبورن در این باره چنین می‌گوید:

در طول هفتۀ خلقت، روح‌القدس بسیار فعال بود. او نقش فعالی ایفا کرد. در پیدایش ۱: ۲ چنین آمده که روح‌القدس سطح آب‌ها را فرا گرفت و یا روی آنها در حال حرکت بود... وقتی به این موضوع فکر می‌کنم، این عمل را شبیه به کاری می‌بینم که روح‌القدس به هنگام تولد تازه بخشیدن به یک شخص، روی قلب او انجام می‌دهد. به نظر من «حرکت روح» بر روی آب‌ها و یا «فرو گرفتن» سطح آب‌ها اشاره به امر حیات‌بخشی روح‌القدس می‌کند. واقعیت این است که خودِ من قسمت‌های زیادی از باب اول کتاب پیدایش را درک نمی‌کنم. ولی به نظر می‌رسد کمیتی از جهان مادی وجود داشت که روح‌القدس آن را فرو گرفته بود، و این همه مقدمه یا پیش‌نیازی بود که خدا همه چیز را از آنچه که آنجا وجود داشت بیافریند. به همین دلیل روح‌القدس بر روی آب‌ها حرکت می‌کرد. روح، پسر خدا، و پدر، یعنی هر سه شخص تثلیث در عمل آفرینش فعال بودند.

#نداگر

#وست_مینیستر