صفحه نخست / روشنگری / مسیحیت پیشگرا

مسیحیت پیشگرا


بخش بعدی

بخش نخست

بی تردید یکی از مشاهیر نامدار کلیسای پروتستان در قرن بیستم که بسیاری ازمسیحیان ایرانی با الاهیات و آثار کاری ایشان آشنایی ندارند، دکتر جان گِرِیشم میچن (J. Gresham Machen) است. دکترمیچن از اساتید مشهور دانشگاه الاهیات پرینستون در قبل و بعد از رویداد و تغییرموضع الاهیاتی پرینستون به الاهیات لیبرال بود. در واقع عامل اصلی در عزم او برای نگارش مشهورترین کتاب وی (مسیحیت و لیبرالیسم) متاثر از تغییرات ناهنجاری بود که می‌رفت تا آن مرکز و بسیاری از مراکز تحصیلی مسیحی در ایالات متحده را تحت الشعاع قرار دهد. کتاب فوق، پاسخی به رشد و توسعه الاهیات انسانی و لیبرال در مسیحیت پروتستان بود. شالوده و پیغام میچن نشانگر این است که ذهنیتِ تفکر و آموزۀ لیبرال همساز و مطابق اصول ایمان مسیحی نیست و حتی معرف یک فرقۀ مسیحی نمی تواند باشد، بلکه قویا و تماما مذهبی متفاوت از آموزه‌های مسیحی است. به زبانی ساده، "مسیحیتِ لیبرال، ایمانی بیگانه با مسیحیت است."

نکتۀ حایز اهمیت در نگارش فوق، ماورای صحت آن، گویای حقیقتی ملموس بود که خوانندۀ  خود  را متوجه آینده‌ای نو اما نامانوس با مسیحیت می‌کرد . این پیام حاکی از بدعت‌ها و چالش‌های مشتق از آموزه‌های انسانی زمان آینده (منظور: زمان حاضر) بود . در آیندۀ نزدیک عناوینی از این اسطوره مبارز در رویارویی با الاهیات لیبرال را با شما خواننده گرامی به اشتراک خواهیم گذاشت اما، در این مقاله  توجه و تمرکز ما پیرامون یکی از مشتقات و فرآورده‌های مسموم فلسفۀ غربی  و الاهیات آن مسیحیت پروگرسیو (Progressive Christianity) که ما آن را مسیحیت پیشگرا ترجمه کردیم، معطوف خواهیم کرد. تفکری که امروزه برخی سهوا این جنبش را به عنوان لیبرال مسیحی قلمداد می کنند. اما به راستی، مسیحیت پیشگرا چیست؟

در اواسط سال 2019 میلادی، نویسنده و مقاله نویسی به نام ریِچل هِلد اِیوِن (Rachel Held Evans) در سن 37 سالگی با مرگ قریب الوقوع توجه بسیاری را در شبکه های اجتماعی به خود جلب کرد. بسیاری متاثر و بهت زده  از مرگ  نابهنگام وی مباحثی پیرامون شهرت وعقاید  او را به اشتراک گذاشتند. بالطبع، سیل پیام‌ها و مباحث پیرامون این شخصیت آمریکایی توجه نویسنده این مقاله را به خود جلب کرد.  شهرت این نویسنده در سالهای آخر زندگی کوتاه‌اش به طور فزاینده‌ای فزونی یافته بود و عکس‌العمل فوق امر طبیعی به نظر می‌آمد. از هر چه بگذریم  شهرت وی هم مانند مرگش نابهنگام بود. شهرتی که حاصل خلاقیت او در حرفۀ نویسندگی و عقاید مدرن او در الاهیات پیشگرایانه‌اش گوی سبقت را از سایرین ربوده بود. نویسنده‌ای صریح که محدودیت‌ها و سیاست های دست و پاگیر (ایمان مسیحی) را به کنار گذاشته بود.  اِیِون در یکی از مقاله‌هایش چنین سخن آغاز کرد: "اگر شما همجنسگرا هستید، امیدوارم پیشاپیش بدانید که برای لذت بردن از زندگی نیازی به تایید من ندارید، چرا که خداوند شما را چنین آفریده است. شما فرزند عزیزِ خداوند هستید. هیچ کس، نه من، نه فردی مسیحی، و نه رهبری مسیحی قادر نیست آن را تغییر دهد."  مقدمه‌ای که خیلِ قابل توجهی از کاربران اینترنتی را در مقطع زمانی کوتاه به جرگۀ پیروان او در آورد. ریچل در ادامه می گوید: "الاهیاتی که پذیرایی چنین  شخصیتی نباشد، مسموم و مهلک است." 

هدف و تلاش این است که در آینده‌‌ای نزدیک، نقدی و پاسخی پیرامون این تفکر با خوانندگان این صفحات به اشتراک گذاشته شود. اما، در این بخش، لازم است به نمونۀ دیگری از هوادارانِ مسیحیت پیشگرا اشاره کنیم. از دیگر چهره‌های مشهور این جنبشِ لیبرال می‌توان به مارکوس بورگ اشاره کرد. بورگ یکی از فعالان گروهی مشهور به سیمنار عیسی (Jesus Seminar) بود. گروهی که در دهۀ 80 میلادی  به تلاش رابرت فانک، نویسنده و الاهیدان آمریکایی تاسیس یافت. این گروه متشکل از اساتید و اشخاصی بود که منکر الهامی بودن کتاب مقدس بودند. هدف ابتدایی این گروه  مطالعه و کاوش پیرامون مقوله‌ای تحت عنوان "عیسای تاریخی" بود. اعضای این گروه در تلاش برای شناخت عیسای مسیح از طریق مطالعۀ اناجیل و سایر منابع غیرمعمول بودند تا عیسای حقیقی و تاریخی (به عقیدۀ آنان) که کتاب مقدس فاقد آن است را خود کشف نمایند. در سال‌های بعد روشن شد که هدف این گروه چیزی جز به زیر سوال بردن کتاب ‌مقدس و رد آن نیست.  اعضای این جماعت، متشکل از اساتید یا خادمین سابق از فرقه‌های پروتستان، کاتولیک و البته بخشی از آنان را  آتیست‌ها (Athiest) تشکیل می‌داد. حداقل اطلاعاتی که از این پاراگراف باید به ذهن سپرد این است که این گروه کتاب‌ مقدس را محصولی انسانی می‌شمارند و اولوهیت مسیح، معجزات و رستاخیر او را مردود می‌شناسند.

بورگ در کتابی تحت عنوان، «باورها: چگونه فهمیدم چه چیزی واقعا مهم است» " Convictions: How I Learned What Matters Most" نوشت: "کتاب مقدس محصولی انسانی است، این کتاب بیان می‌کند که اجداد ما چطور جهان اطراف خود را مشاهد می‌کردند. این کتاب دیدگاه خدا نیست." (صفحه 94).
بورگ در طول زندگیش بیش از بیست و پنج کتاب به نگارش درآورد که غالب آنها پیرامون عیسای تاریخی بود. عیسایی که او یافته و شناخته بود، حاصل تفکر و غور شخصی او بود، نه برمبنای کتاب‌مقدس بلکه شناختِ تاریخی او از عیسی. او زندگی مسیحی را در آموزه‌های مسیحی و اعتقادات آن نمی‌دید بلکه در همدردی و خدمت به جامعۀ پیرامون معرفی کرد. باید دانست که این اعتقاد (همدردی و خدمت به جامعه) به هیچ‌وجه عنصر تازه‌ای نبود. در حقیقت امروز در قرن بیست و یکم در ایالات متحده شاهد  جنبشی تحت نام «عدالت اجتماعی» هستیم. در سطور بعدی این مقاله این مورد را به صورت ساده بسط خواهیم داد. سلیمان در کتاب جامعه  با درک عمیقی که از انسان و امور انسانی داشت چنین نوشت: "آنچه‌ بوده‌ است‌ همان‌ است‌ كه‌ خواهد بود، و آنچه‌ شده‌ است‌ همان‌ است‌ كه‌ خواهد شد و زیـر آفتاب‌ هیـچ‌ چیـز تـازه‌ نیست‌." (جامعه 9:1)  

اگر چه این نوع جنبش (مسیحیت پیشگرا) به گونه ای ارتباط با الاهیات و آموزه های لیبرال مسیحی دارد اما ذاتا نسخه‌ای دیگر و مستقل از لیبرال کلاسیک الاهیاتی است. به عبارتی آموزه‌ای جعلی  و اقتباسی از مسیحیت است که برخی آن را به عنوان مسیحیت راستین مورد ذکر قرار داده‌اند. این آموزه شباهتی سطحی با جهان‌بینی مسیحی دارد، نتیجتا برخی از مسیحیان آن را معتبر پنداشته و فریب تعلیمات انسانی آن را می خورند. حال، پس از ارائه مقدمه‌ای کوتاه لازم است با برخی ازعقاید طرفداران این گروه آشنا شویم:

 1) مسیحیت پیشگرا، دیدگاهی فرودستانه نسب به شخصیت عیسای مسیح دارد.

یکی از معضلات موجود در نوع نگرشِ معتقدین این گروه در نحوۀ دیدگاهی است که نسبت به الوهیت عیسای مسیح دارند. در اذهان جانبداران این حرکت مدرن، مسیح فقط یک مدل اخلاقی است وجنبۀ الوهیت او عمدتا زیر سوال قرار می گیرد . به زبانی ساده تر، عیسای مسیح معلمی مهربان و فرهیخته بود که انسان را دعوت به پیروی از خود کرده است. در این نوع تفکر و چارچوب انسانی، وظیفه امر می کند تا هر کس قدم در جای قدمهای این مرشد اعظم بگذارد.
 این نوع تفکر، متاثر از حرکتی بود که تحتِ نام انجیلِ اجتماعی (Social Gospel) در قرن نوزده‌ام مطرح و معروف شد. یکی از بانیان این حرکت، شخصی به نام آدولف فون هارناک (Adolf von Harnack)  بود. هارناک در نگارش کتابی تحت عنوان Das Wesen des Christentums که سهوا "مسیحیت چیست؟" ترجمه شد، در ابراز عقایدش به صراحت تولد عیسای مسیح از باکره، رستاخیز مسیح از مرگ، و معجزات کتاب‌مقدس را بی‌پایه و اساس معرفی کرد. اما، تعلیمات او حول محور سخنان ایراد شده در موعظه سر کوه (کتاب متی باب 5) می گشت.
 هارناک در تناقض به چنین تعلیماتی یکی از بانیان و حامیان جنگ اول جهانی بود. بعدها الاهیدان شهیر سوئیسی، کارل بارت متاثر از اعتقادات هارناک بانی نوعی الاهیات تحت نام نوراست‌دینی یا نئوارتدوکسی (Neo-Orthodoxy) شد که سعی در رد و نفی الاهیات لیبرال می‌کرد ( در آینده این مقوله را نیز بررسی خواهیم کرد).


2) اخلاقیات نقشی جامع و کامل دارد.

تاکید عمده در فلسفۀ فکری این گروه بر مبنای اخلاقیات است. برخلاف آموزۀ کتاب‌مقدس که هدف در نجات از گناه و رستگاری معرفی می کند، پیروان این گروه اخلاقیات را هستۀ اصلی قلمداد می‌کنند.  خیرخواهی و انسانیت اولویت بالاتری را احراز می‌کنند. مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها مانند خیرطلبی و خیرطلبی به همسایگان (برداشت شده از داستان سامری نیکو، لوقا 37-25:10) مکرارا گوشزد می شود. بالطبع این ویژگی برداشتی از کتاب‌مقدس بخشی از نجات را شامل نمی‌شود، بلکه تنها به عنوان یک تلاش اخلاقی قلمداد می‌شود.


3) مسیحیت پیشگرا، آموزۀ گناه (سقوط انسان) را کم ارزش تلقی می کند.

کاستن از اهمیت ذاتِ گناه‌آلود انسان یکی دیگر از شِگردهای این فلسفه انسانی است. مدعیان، معتقدند انسان حقیقتا سقوط نکرده است و ذاتا موجودی گناهکار نیست. این نوعی بینش مدرن که ریشه در فلسفه پست مدرنیته  نیز دارد بسیاری از مسیحیان و کلیساهای غرب را متقاعد کرده است. پس، انسان قلبا موجودی شریر نیست، بلکه قربانی شرایط ناهنجار و سخت زندگی است. مدعیان این آموزه پاسخی مناسب در قبال تعلیم یوحنای رسول ندارند. " اگر گوییم که گناه نکرده‌ایم، او را دروغگو می‌شماریم و کلام او در ما نیست." (اول  یوحنا 10:1).   

 

#نداگر

 

اعتبار تصویر فوق متعلق به pointofview.net است.

 


بخش بعدی

گروهی متشکل از اعضای سابق فعال در کلیسای انجیلی مشایخی ایران که بعد از مهاجرت به غرب با رصد روایت حاکم بر آموزه‌ها و تعالیم کلیسای پروتستان فارسی‌زبان خارج از ایران، درصدد برآمدند تا با ارائه مطالب، نوشته‌ها اعم از نگارش یا ترجمه و تعالیم مبتنی بر کتاب‌مقدس بستری را فراهم کنند تا نقشی هدایتگر و اصلاح‌گرانه برای کلیسای امروز و آینده در دنیای فارسی‌زبان باشند ...

 

رفتن به بالا