امروزه برخی از واعظین، خداوند (شخص سوم تثلیث اقدس، روحالقدس) را وجودی با جنسیت مونث به کلیسا معرفی می کنند. ژرفای این انحراف و تعلیم نو آن قدر عمیق است که حتی احساسات، گرایش و کنش های زن را برخاسته از شخص سوم تثلیث اقدس معرفی می کنند. بالطبع، بخش عمدۀ این گونه تفکری برخاسته از درک و تفسیر نادرست از پیدایش 1 : 26 تا 27 است، جایی که می خوانیم، "و خدا گفت: آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همۀ حشراتی كه بر زمین میخزند، حكومت نماید. پس خدا آدم را بصورت خود آفرید. او را بصورت خدا آفرید. ایشان را نر و ماده آفرید." این پیام آوران غریب، بی تردید استدلال و نتایج ناگوارتری را در آموزۀ خدا و تثلیث اقدس مطرح کرد اند که خارج از حوصلۀ این مقالۀ کوتاه است.
در سیر تاریخ، بشر همواره تلاش برای تعریف خدایی مطابق با خواست شخصی خود داشته است (خروج 32 : 1). مدعیان این گونه تعلیماتِ کِذب به روشنی هنوز با مفاهیم اولیۀ آموزۀ خدا (Doctrine of GOD) آشنا نیستند. موسی به دستور خداوند، فرمان دوم را به اسرائیل بارها یادآوری کرد، "صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است، و از آنچه پایین در زمین است، و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز." (خروج 20 : 4 تا 5) . در سراسر عهد عتیق، خداوند بارها و بارها به قوم اسرائیل هشدار می دهد تا خدایی فرضی بر مبنای تفکر، فرهنگ، احساس و استدلال های بشری را برای خود نسازند. امروز این واعظین (stiff neck) مفاهیم نو و جدیدی را به خدای آسمان و زمین نسبت می دهند.
سلیمان پادشاه در جامعه 1 : 9، یادآوری می شود، "آنچه بوده است همان است كه خواهد بود، و آنچه شده است همان است كه خواهد شد و زیـر آفتاب هیـچ چیـز تـازه نیست." امروزه، محور گفتمان بسیاری در چارچوب پدیده های نوین مدنی و اجتماعی حول روابط جنسی و تعاریفی نو (غیر طبیعی) پیرامون جنسیت بشر است. برخی از واعظین به تبعیت از جو حاکم بر جامعۀ مدنی چنین مقوله هایی را در برنامۀ تعلیمی خود به منظور خشنودی جامعه، پیروی از تفکر مدرن، و هراس قرار داده اند. برخی از واعظین ایرانی (با تجربۀ دیرین در زبان ابداع شدۀ فرشتگان از فرقۀ صد سالۀ پنطیکاست) حتی قدمی فراتر از آموزه های کتاب مقدس برداشته اند، این جماعت "رهبران" در کلیسای خود برکات الهی را برای کنندگان این امور مطالبه می کنند. (اشعیاء 5 : 20)
در گذشته بسیاری (مانند امروز) تلاش در تغییر صفات یا تعریف تازه ای صفات خالق داشته اند. برخی از فلاسفۀ یونان، عقیدۀ مبتنی بر عدالت و غضب خداوند را به منظور متنبه ساختن بشر را امری غیر قابل پذیریش می دانستند. برهان برای رد این آموزه (غضبِ خداوند) را متضاد بودن آن با درک روشنگرانۀ زمان خود قلمداد می کردند. نکتۀ جالب در قرن دوم، تائید مارسیون (Marcion) از این عقیده بود به طوری که او رومیان 1 : 18 را این گونه تغییر و سپس معرفی کرد: "زیرا غضب [...] از آسمان مکشوف میشود بر هر بیدینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز میدارند". مارسیون نام خداوند را از آیۀ مذکور حذف کرد زیرا که به عقیدۀ او خدای عهد جدید می بایست خدای متفاوتی از خدای عهد عتیق (Demiurge، δημιουργός) باشد. در ذهن مدرنِ آن زمانِ مارسیون، عیسای مسیح پسر خدایِ عهد جدید بود، چرا که در ذهن تاریک وی خدای عهدِ جدید خداییِ متفاوت از خدای عهد عتیق بود. در کلیسای فارسی زبانِ ساکن غرب، نیز بسیاری مایل در اعمال تغییراتی در کلام خداوند هستند. برخی از کشیشان، واعظین، و معلمین متاثر از مراجعِ تقلید خود (دیروز آیت الله ها، امروز الهیدانان و اساتید لیبرال غرب) با تغییر و حذف واژگان از دخل و تصور در آموزه های یهود یا مسیحی هراسی ندارند. داوود پادشاه اسرائیل می نویسد، "معصیت شریر در اندرون دل من میگوید که ترس خدا در مد نظر او نیست. (مزامیر 36 : 1).
چارلز .اِچ. داد (C.H. Dodd) یکی از آن الهیدانانی بود که وجودِ صفت "غضب" در خداوند را چالش انگیز یافت. پس تلاش در تغییر مفهوم "غضبِ خدا" را در سرلوحۀ تعلیمات خود قرار دارد. به عبارتی، تصور خدایی که شخصا اقدام به تنبیه و مجازات انسان کند را تفکری "عقب مانده" و متعلق به ادوارِ گذشته معرفی کرد، آنچه که برخی از "مسیحیان" امروزی (از هر فرقه) به آن اعتقاد دارند. داد در پاسخ به رومیان 1 : 18 چنین می نویسد، "غضب خدایی که پولس به آن می پردازد، چیزی بیش از یک فرآیند اجتناب ناپذیر در حوزۀ اخلاقیات (علت و معلول) نیست."
آن چه که داد در زمان خود و بسیاری در کلیسای مدرن متوجه نیستند این است که چنین تفکری برخاسته از تعریف مجردِ خداوندِ توسط فلاسفۀ یونان بود، تفکری در تضاد کامل با آن چه که کتاب مقدس از یک خدای زنده، راستین و تغییر ناپذیر معرفی می کند. پولس رسول در خصوص این ویژگی و صفت بشری به ما هشدار می دهد و آن گرایش ذاتی بشر در تغییر و کتمان حقیقت است، او می نویسد، "زیرا غضب خدا از آسمان مکشوف میشود بر هر بیدینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز میدارند" (رومیان 1 : 18) یغنی خدایی که شخصا قدم در حوزۀ زمان، مکان، و تاریخی بشر گذاشته است. پس اگر جهان مایل به پذیرش این حقیقت نیست، یک مسیحی نمی باید با پذیرش غضب خداوند به عنوان یکی از وجوه و صفاتِ مهم او چالشی داشته باشد . این ویژگی به روشنی در عهد عتیق شالودۀ عدالت خداوند معرفی شده است. غضب خداوند از مقتضیاتِ وجودی خالق در کتاب مقدس است. الهیدان سوئدی قرن 19، آندرز نایگرن (Anders Theodor Samuel Nygren) در پاسخ به انحرافات مشابه در زمان خود نوشت، "تا زمانی که خداوند، خداوند است. او در قبال نابود شدن خلقت و زیر پا گذاشته شدن ارادۀ مقدسش نمی تواند دست بر روی دست بگذارد. بالعکس، او در پاسخ به گناه با واکنش و عملکردی مخرب پاسخ خواهد داد."
در خاتمه، از آن جایی که هدف و تمرکز این مطلب بر کلیسای ایرانی است باید اعتراف کرد که عمق انحراف در مفاهیم اولیۀ الهیات کلیسای ایرانی (در غرب) در بین کشیشان و واعظین ایرانی (خصوصا، واعظین کم تجربۀ کلیسای پنطیکاست) را به عنوان زنگ خطری جدی برای آیندۀ مسیحیان ایرانی تلقی کنیم. شاید باید به هشدار عیسای مسیح دوباره گوش فرا دهیم:
"وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که درِ ملکوت آسمان را به روی مردم میبندید، زیرا خود داخل آن نمیشوید و داخل شوندگان را از دخول مانع میشوید. وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا خانههای بیوهزنان را میبلعید و از روی ریا نماز را طویل میکنید؛ از آنرو عذاب شدیدتر خواهید یافت.
وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا که برّ و بحر را میگردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پستتر از خود، پسر جهنّم میسازید!" (متی 23 : 13 تا 15)
مردمانی که راستی را در ناراستی باز میدارند.
#نداگر