شجره‌نامه عیسای مسیح و ارتباط آن با یوسف، نامزد مریم.

شجره نامۀ عیسای مسیح در انجیل متی و لوقا در گذشته و در زمان معاصر یکی از مقوله های مورد بحث در بین الاهیدانان، و بالطبع منتقدان و مخالفانِ کتاب مقدس بوده است.

اخیرا کانال محبت، دو شجره‌نامه مورد بحث در متی (1 : 1 تا 17) و لوقا (3 : 23- 38) را طی برگزاری یک میزگرد (موسوم به پاپیروس) به چالش کشید. در راستای آن اقدام نامبارک نه تنها متون مقدس را  خطاء دار، بلکه تولد باکره (شالودۀ ایمان راستین مسیحی) را ساخته و پرداختۀ تفکرات ذهنی نویسندگان کتب متی و لوقا معرفی کرد.

از یک سو، سکوت جامعۀ کشیشان پروتستان ایران در غرب (روایتی کهنه و خجالت آور) و از سوی دیگر، تماسِ ممتد برخی از دوستان (از نقاط مختلف ترکیه تا ایالات متحده) نویسنده را واداشت تا به برخی از پرسش ها و اتهامات کانال محبت پاسخ دهد. در آیندۀ نزدیک تلاش خواهیم کرد به سایر پرسش و ادعاهای مطرح شده در برنامۀ پاپیروس (کانال محبت) بپردازیم.

بالطبع، ژرفا و عمق این مباحث ریشه در تفکرات و اذهان بشری دارند و پرداختن به یکایک آن مفاهیم از حوصلۀ خواننده خارج خواهد بود. در این مقاله تلاش خواهیم کرد به یکی از موارد مورد چالش در برنامۀ پاپیروس پاسخ بدهیم. از آن جائی که کانال محبت، در زمان نگارش مقالۀ حاضر امکان دسترسی عموم را به ویدئو (نه از روی شرمندگی، بلکه از روی اضطراب خاطر پیرامون حمایت مالی) ناممکن ساخته است پس تلاش خواهم کرد به طور خلاصه به گفتار برخی از حاضرین در جلسه اشاره کنیم. در برنامۀ مورد بحث میزبان آقای پیمان سالار، و سه مهمان برنامه،  کشیش منصور خواجه پور، کشیش ایرج همتی، و خانم سمیرا پیج از مهمانان حاضر در برنامۀ پاپیروس بودند.

در بخشی از مصاحبه، میزبانِ برنامه پیرامون شجره‌نامه ها چنین اظهار داشت، "بعد از سال ها مطالعه (با اشاره به شجره نامه های مورد بحث در انجیل متی و لوقا) درک روشنی در بُعد تاریخ حاصل نکرده ام." ایشان سپس ادامه می دهد، "در انجیل متی، آن چه را که دریافت میکنیم در قالب یک شجره‌نامه از زندگی مسیح است. شجره نامۀ مسیح به یوسف، نامزد مریم برمی گردد، که من (میزبان) هیچگاه ارتباط عیسای مسیح با نامزد مریم (یوسف) را درک نکردم." سپس در ادامه، این پرسش را مطرح می کنند، "چه نیازی برای اعلام این ارتباط بوده است؟ غیر از اینکه دو انجیل متی و لوقا،  مسیح را به خانوادۀ داوود مرتبط ساخته اند؟  چگونه درکی از آن را می تواند داشت؟ و چرا بین یوسف که فاقد هر گونه ارتباط با عیسای مسیح بوده،  می بایست پیوندی در قالب شجره نامه ارائه گردد؟"

 

پاسخ چیست؟

عدم آشنایی و بیگانگی با تاریخ و جهان کهنِ یهود، یکی از چالش های انسان مدرن می باشد، و اساتید کانال محبت از آن مستثنی نیستند. بی تردید مطالعۀ کتب و مطالب نویسندگان معاصر کفاف قرن ها بیگانگی با فرهنگ یهود باستان را نیز نمی دهد. حقیقت امر این است که ماهیت و ویژگی های سنت یهود پیرو "فرزند خواندگی" از اهمیت خاصی برخوردار بود. در آن فرهنگ و قوانین یهود، نسبِ قانونی غالبا اهمیت بیشتری از نسبِ بیولوژیکی داشت (رابطۀ عیسای مسیح با یوسف و پیوند تاریخی وی با داوود و طایفۀ یسی)  و آن فاکتوری تثبیت شده  در تعریف ساختار اجتماعی، مذهبی و تعریف عهد در بین طوایف یهودی بود. یک نمونۀ تاریخی آن رابطۀ اِستر (Esther) با مُردخای (Mordecai) در کتاب استر و اهمیت بارزی است که مُردخای به فرزند خوانده اش ابراز می داشت. این رسم و آداب زندگی برخاسته از تِنَخ (عهد عتیق) و تلمود است که به هلاخا (הֲלָכָה، یعنی نحوۀ راه رفتن یا راه زندگی) موسوم است.

یک نمونۀ تاریخی دیگر، ازدواج فرد با بیوۀ برادرش (Levirate Marriage - ייבום تلفظ می شود ایبووم) است. مراجعه به کتاب تثنیه اشاره به اهمیت و ارجحیت "فرزند خواندگی قانونی" بر نوع بیولوژیکی آن دارد. در این پروسه، اگر مردی بدون فرزند بمیرد، برادرش مکلف به ازدواج با زن بیوه است و فرزند اول این وصلت شرعاً و قانونا فرزند برادر متوفی محسوب می شود. پس آن نوزاد از نظر بیولوژیکی از متوفی محسوب نشده، بلکه از نظر قانونی به عنوان ادامه دهنده او شناخته می شود و بر اهمیت والدین قانونی در تضمین میراث و ارث متوفی تأکید می کند. 

 

اگر برادران‌ با هم‌ ساكن‌ باشند و یكی‌ از آنها بی‌اولاد بمیرد، پس‌ زنِ آن‌ متوفی‌، خارج‌ به‌ شخص‌ بیگانه‌ داده‌ نشود، بلكه‌ برادر شوهرش‌ به‌ او درآمده‌، او را برای‌ خود به‌ زنی‌ بگیرد، و حق‌ برادر شوهری‌ را با او بجا آورد.  و نخست‌زاده‌ای‌ كه‌ بزاید به‌ اسم‌ برادر متوفای‌ او وارث‌ گردد، تا اسمش‌ از اسرائیل‌ محو نشود.  و اگر آن‌ مرد به‌ گرفتن‌ زن‌ برادرش‌ راضی‌ نشود، آنگاه‌ زن‌ برادرش‌ به‌ دروازه‌ نزد مشایخ‌ برود و گوید: «برادر شوهر من‌ از برپا داشتن‌ اسم‌ برادر خود در اسرائیل‌ انكار می‌كند، و از بجا آوردن‌ حق‌ برادر شوهری‌ با من‌ ابا می‌نماید.»   پس‌ مشایخ‌ شهرش‌ او را طلبیده‌، با وی‌ گفتگو كنند، واگر اصرار كرده‌، بگوید نمی‌خواهم‌ او را بگیرم‌،  آنگاه‌ زن‌ برادرش‌ نزد وی‌ آمده‌، به‌ حضور مشایخ‌ كفش‌ او را از پایش‌ بكند، و به‌ رویش‌ آب‌ دهن‌ اندازد، و در جواب‌ گوید: «با كسی‌ كه‌ خانۀ برادر خـود را بنا نكنـد، چنین‌ کرده شود.»   و نام‌ او در اسرائیل‌، خانۀ كفش‌ كنـده‌ خوانـده‌ شـود.

(تثنیه 25 : 5 تا 10)

 

نکته ای برای تامل: 

واژۀ "کفش" یا "نعلین" در این متن اشاره به وظیفۀ حمایت و محافظت از زمین، و مایملک دارد.  یکی از مفاهیم آن در خاورنزدیک (فرهنگ یهود و سایر قوم های اطراف اسرائیل) به معنی حقِ شخصی بود. در ملاقات موسی با بوتۀ آتشین بر کوه سینا، برداشتن نعلین فقط به معنای فروتنی نبود بلکه گذشتن از حق فردی و شخصی در قبال یک وجود قدوس بود. گذشتن از حق و حقوق که از آن وجود قدوس نشات گرفته است. موسی با ابراز (ارادۀ شخصی خیر) بلکه با دستور خدا فروتن شد و به عبارتی از هر نوع حق شخصی گذشت. امروزه هم بسیاری با برداشتن کفش خود وارد جایگاه های مذهبی یا مقدسه می شوند. یادآوری دیگر اینکه، در اشعیاء باب یک فرشتگان مقرب خداوند (سرافیم) نیز پاهای خود را با دو بال در حضور خداوند می پوشانند.

 

پس هر چند مفهوم "پدر خواندگی" یا "فرزند پذیری" برای بشر امروزی امری غریب است اما، نگاهی دوباره به نسب نامه ها (یا شجره نامه ها) حاکی از هویت و تعلق افراد به یک طایفه را داشته است. به عبارتی شاخص و فاکتوری حیاتی در حوزۀ مذهب، سنت، ملیت، و اجتماع را در  اسباط یهود نشان می داده است. شاخص های زیر از جمله موارد قابل ذکر هستند:

(1) فاکتور نَسَبی دراسباط اسرائیل (Tribal Affiliation)، این فاکتور قوانین ارث، شرح وظائف و نوع خدمات (برای مثال، وظائف لاویان در معبد،  نقش سبط یهود در سلطنت) و سایر الگوهای ارتباطی آن جامعه را در خود انتظام می بخشید.  

(2)  تبار پدری (Patrilineal Descent) یکی دیگر از آن عناصر های مهم بود.  نَسب نامه های توصیف شده در کتاب مقدس، به مانند آنچه در کتاب پیدایش تحت عنوان نسب نامۀ امت های جهان (The Table of Nations) در پیدایش 10، پیدایش 11 : 10 تا 32،  و کتب تواریخ (فصول 1 تا 9 - با تمرکز بر سبط لاوی از نقطه نظر خادمین خداوند، و بر سبط یهودا از نقطه نظر سلسلۀ پادشاهان)  اشاره دارند. غالبا برخاسته از الگوی زوجین (پدر و مادر) پیروی می کرده است و نسل آنان از پشت پدر (والد مذکر) بوده است. اما، نَسَب مادری نیز قابل توجه بوده است،  این رویکرد حتی در قرون وسطی ادامه داشته، زمانی که هویت یک فرد یهودی به مادر وی نیز بر می گشته است. خوانندگان آشنا با فرهنگ یهود (حتی در قرن بیست و یکم) واقف به این اعتقاد "שֻׁלְחָן עָרוּך" (شولخان عاروخ) هستند که رحم مادر برهان لازم و ضروری برای یهودی بودن فرد است. این مهم خود اشاره به جایگاه زن در یهودیت دارد.  

(3) نسب نامۀ مسیحایی (Messianic Genealogy)، مختص نجات دهنده ای که یهود برای قرن ها در انتظار بود.  در سنت نبوی، مسیح می بایست از نسل و طایقۀ داوود پادشاه (سبط یهودا) می آمد. این امر در نسب‌شناسی در متونی مانند اناجیل متی و لوقا در عهد جدید تأکید شده است. اشعیاء 11 : 1، "نهالی‌ از تنه‌ یسَّی‌ بیرون‌ آمده‌، شاخه‌ای‌ از ریشه‌هایش‌ خواهد شكفت‌." و سپس لوقا و متی با اشاره به طایفۀ داوودِ پادشاه و ابراهیم ، تاکیدی دوباره بر صلاحیت و شایستگی عیسای مسیح در مقام انسان (یوحنا 1 : 14) و انتساب آن قدوس به آن طایفه را به خوانندگان خود منعکس ساخته اند.

اشارۀ یوحنا تاکید دیگری بر این است که عیسای مسیح (از نقطه نظر نژادی) به طایفۀ داوود، یسی،  و ابراهیم تعلق دارد، این یادآوری برخاسته از اذهان و ذوق نویسندگان نبوده است. بلکه، گویای نقشه ای که خداوند پیش از بدو خلقت داشته است دارد. شاید لازم به تذکر باشد که آن اثبات دیگری پیرامون پیوند هیپوستاتیک (Hypostatic Union) است.  

(4) حفظ و پاسداری از تاریخ و سوابق قوم، شجره نامه های یهودیان، خصوصا در حیطۀ طایفه کاهنان و لاویان، به دقت ثبت می شد تا از صلاحیت و شایستگی آنان اطمینان حاصل شود. این سوابق در معبد نگهداری می شد، اما پس از تخریب معبد دوم اورشلیم (سال 70 پس از میلاد) نابود شدند، که یکی دیگر از دلایل تاریخی، مذهبی، سنتی یهودیان در اهمیت و ارزش شجره نامه را به ناباوران و منتقدان امروزی  یادآوری می کند.

(5) کاربرد و اهمیت شجره نامه فقط پیرامون اصالت و نسبت افراد نبود، بلکه بازتابی از وعده و عهد خداوند را به قوم و آیندگان یادآوری می کرد. چرا که قوم (به مانند کلیسای مدرن) گرایش به فراموش کردن وعده های خداوند داشتند (داوران 3 : 7)، حکمت و گوهری فراموش شده در لایه های کهنۀ زمان و تاریخ بشری (خصوصا کلیسای مدرن) تا آیندگان درک روشن و گسترده تری از رابطه خدا با قوم اسرائیل را متوجه باشند. 

 

در خاتمه، اسرائیل و سایر ملل (از جمله یونان و روم، Greco-Roman) پذیرش فرزند و انتساب وظائف مهم موروثی، خانواگی، قانونی را برای قرن های متمادی در بطن و ساختار فرهنگی خود پذیرفته بودند، شاید دلیل عدم درک این حقیقت در تاریخ، برخاسته از تضاد تفکری بشر مدرن با گذشتگان است که چنین اموری را غالبا حول احساسات و عاطفات فردی تلقی می کند.

در اذهان و فرهنگ کهن چنین رویکرد و بینش خانوادگی منجر به تعمیم، احیای دودمان و طوایف (از نقطه نظر ارث، کنترل طایقه ای، سرنوشت سیاسی و اجتماعی) می شد. یکی از نمونه های بارز تاریخ،  آگوستوس (Gaius Julius Caesar Augustus) است. ژولیوس سزار پیش از مرگ (قتل وی، پنجاه سال پیش از میلاد)  گایوس اکتاویوس (آگوستوس) را وارث خود اعلام کرد. این فرزند خواندگی سلطنت، تمامیت ارزی، امور نظام و سیاسی را به آگوستوس تخصیص داد. آیا احدی در تاریخ اعتبار نسبت داده شده به آگوستوس را ساخته و پرداخت ذهن نویسندگان تاریخ برای ارتقاء مقام آگوستوس قلمداد ساخت؟ یا آن را فاقد اعتبار یافت؟ بالطبع، پاسخ به چنین ادعاهایی روشن است.  پس طایفه گرائی، استفاده و کاربرد از شجره نامه و نگارش آن یک فاکتور تفکیک ناپذیر از بستر جامعۀ یهود و تاریخ ملل بوده است.

در این راستا، متی و لوقا (و بسیاری دیگر از نویسندگان یهود) این رویکرد و باور مهم را به فراموشی نسپردند. اسناد و مدارک تاریخی در عهد عتیق (و سایر کتب غیر الهامی مانند تلمود) بازتاب روشنی بر حقانیت و شاهدین عینی دارند. حقیقتی که اعتقادات، تفکر و فرهنگ حاکم بر یهود باستان را به برای قرن ها منعکس ساخته و فاقد هر گونه تاثیر پذیری از ادعای انسان مدرن است. انسان مدرنی که حتی با اجدادِ (هم قرن) خود آگاهی ندارد. پس متی و لوقا نیز با هدایت روح خداوند، و نظارت (پولس در خصوص لوقا) ،  رابطه با شخص معلم و آقای خود (عیسای مسیح) در مدرت خدمت وی و مادر خداوند که شاهد عینی وقایع بوده است نسب نامه را به خوانندگان انتقال داده تا آن گنجینه را برای نسل های آتی منعکس سازند.

لازم به یادآوری است که لوقا به عنوان یکی از معتبرین تاریخ نگاران زمان خود محسوب می شود. سِر ویلیام میچل رمزی (William Mitchell Ramsay) خداناباور و شکاک مشهور قرن 19 و 20 که بعدها به عنوان باستان شناس و استاد عهد جدید شناخته شد، چنین می نویسد، "به عقیدۀ من تاریخ نگارش شده توسط لوقا در خصوص اعتبار و امانت منحصر به فرد است. صحبت و امانت داری نوشته های لوقا از هر جهت فراتر از هر مورخ دیگری است. گزارشات وی در مقابل سخت ترین و دقیق ترین موشکافی پایدار هستند.". منابع حاضر و تاریخ سنت کلیسا (در بخش منابع) نیز اشاره به ملاقات و آشنایی نزدیک لوقا با مادر خداوند (مریم) دارند. دو پرسش همچنان ذهن نویسنده را مشغول داشته است،  (1) اتهام زنندگان و مدعیان مدرن (و نوپای ایرانی ) چه برهان برای رد شواهد دارند؟  (2) برهان و خاستگاه چنین رویکردی،  چگونه سبب رشد و تزکیۀ کلیسای ایران خواهد شد، کلیسایی که از پشتوانه ای بدبین نسب به انجیل عیسای مسیح آمده است؟ قویا به توانایی و صداقت ابراز برهان و پاسخ از سوی چنین افرادی باید تردید داشت. پولس رسول با افراد زیادی از این جماعت روبرو شده بود پس نوشت، "حاشا! بلکه خدا راستگو باشد و هر انسان دروغگو، چنانکه مکتوب است، تا اینکه در سخنان خود مُصَدَّق شوی و در داوری خود غالب آیی." (رومیان 3 : 4) 

 

امّا مریم در دل خود متفکّر شده، این همه سخنان را نگاه می‌داشت.

(لوقا 2 : 19) 

 

رامسین ساورا

 

 


  Talmud and Midrash
Mishnah and Tosefta

Studies of genealogical practices in ancient Near Eastern cultures, including Babylonian, Egyptian, and Assyrian parallels, which influenced Israelite customs
Analysis of tribal and land inheritance from archaeological findings related to the division of land in Canaan

John H. Walton, Ancient Near Eastern Thought and the Old Testament
 Richard Elliott Friedman, Who Wrote the Bible
Nahum M. Sarna, Exploring Exodus


Rashi and Ramban Commentaries on genealogical texts and levirate marriage
David Kimhi (Radak) on inheritance and family laws

"Life of the Virgin" by Maximus the Confessor

The Anti-Marcionite Prologue to the Gospel of Luke

 

  • #نسب_نامه
  • #تولد_عیسای_مسیح
  • #کانال_محبت
  • #رد_تولد_باکره_کانال_محبت